تنور خولی
به تاخت می رود و از خزان خبر دارد
به تاخت می رود انگار بار سر دارد
گمان کنم که ز نعش پرنده آمده است
و پای مرکب او را ببین که پر دارد
تمام شادی دنیاست در دلش انگار
میان کیسه ی خود تکّه های زر دارد
مسیر کوفه و یک خانه و تنوری داغ
تنور خانه ی او روضه اش خطر دارد
دعا کنیم که زهرا ندیده باشد و بعد
کسی بیاید و درب از تنور بر دارد
سید محمد حسینی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: تنور خولی
برچسبها: تنور خولی مهدی وحیدی
[ 22 / 8 / 1392
] [ ] [ مهدی وحیدی ][ ]